تاريخ : دو شنبه 5 اسفند 1392 | 18:3 | نويسنده : امید

من که میدونم یه روزی میای سراغ قبر من

من که میدونم اون چشات میباره تو ماتم من

من که بهت گفته بودم دغ میکنم یه گوشه ای

رفتی و خندیدی به من گفتی به من دیوونه ای

من که میدونم یه روزی کلاغ قصه گوی ما

خبر میاره از منو میگه بهت پیشم بیا

هر چی که فریاد میزنم تو کوچه های انتظار

رفته بودی از این دل و رفته بودی از این دیار

وقتی که از شب تا سحر ناله میکردم ای خدا

کجا بودی قشنگ من نعش منو ببین حالا

گریه نکن قشنگ من قسمت من همین بوده

از این همه خوبی واسم ببین که دوری میمونه

هنوزم عاشق توام حتی زیر یه دنیا خاک

خدانگهدار تو و حافظ اون نگاه پاک


تاريخ : دو شنبه 5 اسفند 1392 | 18:0 | نويسنده : امید

تاريخ : دو شنبه 5 اسفند 1392 | 17:57 | نويسنده : امید

بهونه تو .... بهونه من

تو برای رفتن بهانه ای می خواستی و من برای ماندن بهانه ای . تو رفتی و این بهانه ای شد برای ماندن و انتظارم.

 اما همیشه به این می اندیشم که بهانه تو برای رفتن چه بود ؟

 

 

کیانا هنوزم دوست دارم


تاريخ : دو شنبه 5 اسفند 1392 | 17:56 | نويسنده : امید

امسالم روز تولدم کنارم نیستی دل شکسته

فکر می کنم دیگه هیچ وقت روز تولدم کنارم نباشی

چقدر سخته و چقدر دردناک ، هرچند که تو  اون طرف  دنیا

حتی به من فکر هم نمیکنی ولی من هنوزم دوستت دارم


صفحه قبل 1 2 صفحه بعد